شعر مرا هزار امید است و هر هزار تویی!
نمیتوان دقیق متوجه شد، منظور خداست یا معشوق، اما آنچه مشهود است، عشق و دلبستگیست؛ عشقی که خواستگاه آن معشوق است و با او از هیچ اتفاقی هراسی نیست. مرا هزار امید است و هر هزار تویی تلالو تمنایی عاشقانه است که در جان شاعر موج میزند. با هم در ادامه این مطلب از کاغذرنگی شعر مرا هزار امید است و هر هزار تویی از سیمین بهبهانی را میخوانیم.
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
شروع شادی و پایان انتظار تویی
بهارها که ز عمرم گذشت و بیتو گذشت
چه بود غیر خزانها اگر بهار تویی
دلم ز هر چه به غیر از تو بود خالی ماند
در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی
شهاب زودگذر لحظههای بوالهوسی است
ستارهای که بخندد به شام تار تویی
جهانیان همه گر تشنگان خون مناند
چه باک زان همه دشمن چو دوستدار تویی
دلم صراحی لبریز آرزومندی است
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
سیمین بهبهانی
برخی از سوالات احتمالی کاربران در سراسر وب در مورد شعر مرا هزار امید است و هر هزار تویی
شعر مرا هزار امید است و هر هزار تویی از کیست؟
سیمین بهبهانی
قالب شعر مرا هزار امید است و هر هزار تویی چیست؟
غزل
شعر مرا هزار امید است و هر هزار تویی از چه کتابی است؟
مجموعه اشعار سیمین بهبهانی
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد حساب کاربری خود شوید
ورود یا ثبت نام