خلاصه مطلب
کتاب دختری با هفت اسم با اثری از هیئون سوئلی است که در ژانر اوتوبیوگرافی نوشته شده. این کتاب موضوع فرار هیئون از کره شمالی و زندگی او در کشور های دیگر را روایت میکند. ما در این مطلب از کاغذرنگی رمان دختری با هفت اسم را مورد برسی قرار میدهیم.
کتاب دختری با هفت اسم اتوبیوگرافی بسیار زیبا و دلنشینی از دختری به نام هیئونسئولی و اهل کره شمالی است. او تا ۱۷ سالگی در این کشور زندگی کرده و خاطرات دوران کودکی، نوجوانی و ماجراهای زندگی خود را که در سایه نظام کمونیستی حاکم بر کشور اتفاق افتاده با قلمی روان روایت میکند. اگر میخواهید با این کتاب آشنا شوید، با کاغذ رنگی همراه باشید.

کتاب دختری با هفت اسم
هیئونسئولی نویسنده کتاب دختری با هفت اسم است. هیِئون سئولی این کتاب را با موضوع اتوبیوگرافی نوشته و داستان آن درباره زندگی خود نویسنده است. کتاب دختری با هفت اسم سه بخش اصلی دارد. بخش اول آن به اسم بهترین کشور دنیا، بخش دوم آن درقلب اژدها و بخش سوم آن سفر به تاریکی نامگذاری شده و هریک فصلی از زندگی نویسنده را به تصویر میکشد.
- سال انتشار: 2015
- نویسنده: هیِئون سئولی
- موضوع: اوتوبیوگرافی
- ناشر: انتشارات کتاب کوله پشتی
درباره نویسنده
هیئونسئولی، متولد سال ۱۹۸۰، فعال سیاسی-اجتماعی است که اکنون در سئول زندگی میکند و با مردی آمریکایی ازدواج کرده است. او با قلمی روان و با ذکر جزئیات، داستان فرار خود و خانوادهش از کره شمالی را در قالب کتابی با نام دختری با هفت اسم روایت کرده است.
این کتاب در سال ۲۰۱۵ نامزد جایزه بهترین خودزندگینامه (اتوبیوگرافی) به انتخاب شبکه اجتماعی گودریدز شده است. دختری با هفت اسم مانند کتاب شدن یک اتوبیوگرافی بسیار زیبا و خواندنی است.

داستان کتاب دختری با هفت اسم
داستان از آشنایی پدر و مادر هیئونسئولی شروع میشود. همگام با سیر داستانی، نویسنده قوانین، عرف جامعه و اعتقادات مردم را به روشنی توضیح میدهد.
در کره شمالی هر خانواده رتبه و درجه خاصی دارد که به آن سنگبون میگویند. این سنگبون با توجه به خدمات، احترام و فداکاری خانوادهها نسبت به رهبر تعیین میشود. اگر عضوی از یک خانواده به کشور دیگری پناه برده باشد یا به هر دلیلی به کمتوجهی به رهبر متهم شود، سه نسل از خانواده متهم شناخته میشوند؛ پدربزرگ و مادربزرگ، پدر و مادر، فرزندان یا نسل آینده.
بنابراین ازدواج در این کشور با توجه به سنگبون هر دو خانواده پیش میرود تا نسل آینده مجبور به تحمل ناگواریهای تعیین شده از سوی دولت نباشد. راوی پس از شرح آشنایی پدر و مادرش، به سنگبون بالاتر خواستگار دیگر مادرش اشاره کرده است. ازدواج والدین هیئونسئولی پس از به دنیا آمدن او به جدایی ختم میشود. مادرش مردی را که عاشقانه دوست دارد، پیدا کرده و پس از ازدواج مجدد، ناپدری راوی اسم او را تغییر میدهد. این اولین بار است که نام او تغییر میکند.

ناپدری هیئونسئولی نظامی است و آنها به دلیل ماهیت شغل او، مجبور هستند در شهرهای مختلف کره زندگی کنند. این موضوع باعث شده راوی تا ۱۷ سالگی شهرهای مرزی و صنعتی کره شمالی را ببیند و توضیحات جالبی درباره هر شهر، در کتاب ارائه دهد.
شروع چالشهای زندگی
هیئونسئولی در ۱۵ سالگی ناپدریش را از دست میدهد. به دلیل سکونت در یکی از شهرهای مرزی که با چین مرز مشترک دارد و مراودات مادرش در تجارت قاچاق با چین، دختر جوان به زندگی آن سوی مرز علاقهمند میشود. بنابراین با وجود مخالفت مادرش برای خود یک سفر 3 روزه به چین تدارک میبیند.
آزادی اجتماعی در چین این دختر را متحیر میکند. پس از مدتی خوشگذرانی، تصمیم میگیرد به خانه برگردد ولی یک تماس از سوی مادرش زندگی او را تغییر میدهد. دولت کره شمالی به او مشکوک شده و هیئونسئولی دیگر نمیتواند به خانه برگردد. بنابراین در چین شغلی پیدا میکند و پس از سالها زندگی پنهانی برای مخفی نگه داشتن هویتش، تصمیم میگیرد به کره جنوبی برود. پس از 12 سال زندگی در کره جنوبی، هیئونسئولی برای دیدار مادرش دوباره به چین میرود؛ ولی با مشکلی مواجه میشوند که شیرینی دیدار را از بین میبرد.

ساختار کتاب دختری با هفت اسم
کتاب دختری با هفت اسم دارای ۳ بخش است
بخش اول، بهترین کشور دنیا
در این بخش زندگی در کره شمال، دوران کودکی و نوجوانی و خاطرات مدرسه نویسنده در هجده فصل بیان شده است.
بخش دوم، در قلب اژدها
زندگی در چین و ماجراهای نویسنده در این کشور در بخش دوم و در هجده فصل روایت شده است.
بخش سوم، سفر به تاریکی
در بخش سوم، سفر به کره جنوبی و پشت سر نهادن مشکلات زندگی در این کشور در هفده فصل شرح داده شده است.

بریدهای از کتاب دختری با هفت اسم
«خواهر عزیزم
زمانی این نامه را میخوانی که پنج نفر از ما دیگر در این دنیا نخواهیم بود. ما هفتههاست که چیزی نخوردهایم. همه نحیف و لاغر شدهایم و بدنهایمان خشک شده است. منتظر مرگ هستیم. آخرین آرزویم قبل از مرگ این است که کمی کیک ذرت بخورم.»
جا خوردم. چرا هفتهها بود چیزی نخورده بودند؟ ما یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا بودیم. هرشب اخبار، کارخانهها و زمینهای زراعی را نشان میداد که به وفور محصول تولید میکنند، مردم شکم سیری که از اوقات فراغتشان لذت می برند و فروشگاههای زنجیرهای در پیونگیانگ که پر از کالاهای مختلف است. چرا آخرین آرزوی این زن خوردن کیک ذرت است؟ آن هم کیکی نامرغوب! نباید آرزو کند خواهرش را برای آخرین بار ببیند؟ کمکم داشتم متوجه میشدم.
با عمیقتر شدن قحطی، شایعات در مورد آدمخواری در سرتاسر استان پیچید و پلیس اخطارهای جدی در این مورد صادر کرد. شنیده بودیم مرد پیری، بچهای را کشته، با گوشتش سوپ پخته و در دکهای فروخته. جرم زمانی کشف شد که پلیس استخوانهای بچه را پیدا کرد. همیشه فکر میکردم که این آدمکشها بیماران روانی باشند، چون یک انسان عادی متوسل به چنین جنایتی نمیشود. اما اکنون زیاد مطمئن نیستم. حرف زدن با افراد زیادی که در زمان قحطی تا لب مرگ رفته بودند، نشان میدهد که گرسنگی میتواند مردم را تا مرز دیوانگی بکشاند.

هیئونسئولی
هیئون سوئلی نویسنده و فعال حقوق بشر زاده کره شمالی است. این نویسنده خوش فکر در سال 2015 با کتاب دختری با هفت اسم نامزد بهترین اتوبیوگرافی شد.
- سال تولد: 1980 میلادی
- سال وفات: زنده است

به نظر من، کلمهها نیروی جادویی دارن. میتونن شما رو نامرئی کنن و بکشن توی دنیای خودشون. کلمهها قدرت تغییر دارن. حرفها، کلمهها و جملهها میتونن سرنوشت ما رو تغییر بدن. شاید اگر من یک ابر قهرمان بودم، قدرت ماورایی من کلمهها میشدن. پس مینویسم تا رنگ به رنگ این رنگینکمون رو با بقیه سهیم بشم.