کتاب 12 ستون موفقیت؛ داستان تغییر مسیر بهسوی موفقیت
در اینکه نمیتوان یک شبه به موفقیت رسید، شکی نیست؛ اما میتوان یک شبه و حتی در یک لحظه تغییر مسیر داد؛ مسیری که انتهای آن موفقیت است. اما سوال اینجاست از کجا و چطور باید این کار را انجام داد؟ برای این سوال جوابهای مختلفی وجود دارد. احتمالا بتوانید در بخش موفقیت رنگی به جواب این سوال برسید، اما شک نکنید کتاب ۱۲ ستون موفقیت پاسخ خوبی به شما خواهد داد. در ادامه با کاغذرنگی و معرفی کتاب 12 ستون موفقیت، اثر جیم ران همراه باشید.
رازهای موفقیت در قالب داستان برای شما روایت میشوند
کتاب ۱۲ ستون موفقیت در قالب یک داستان نوشته شده است؛ داستانی که سه شخصیت اصلی به نامهای مایکل، چارلی و آقای دیویز دارد. در این کتاب با یک داستان خیالی، رمز و رازهای موفقیت در ۱۲ فصل مختلف آموزش داده شده است. کل کتاب دوازده فصل دارد و نام هر فصل بیانگر یکی از ستون های موفقیت است. در هر فصل از کتاب یکی از ستونهای موفقیت موردبررسی قرار گرفته و با ذکر مثال و توضیحات اضافی به طور کامل شرح داده شده است.
به عقیده من عنوانهای هر فصل از کتاب 12 ستون موفقیت چنان پخته و جذاب انتخاب شدهاند که خواندن عنوانها بهتنهایی هم میتواند مفهوم کلی هر فصل را به خواننده بفهماند. از همه جالبتر اینکه، جذابیت عنوانها ناخودآگاه شما را ترغیب میکند هر فصل را کامل دنبال کنید. حتی احتمال دارد جذابیت مفاهیم مطرح شده در هر بخش کتاب، باعث شود هر قسمت را چند بار مطالعه کنید.
داستان کتاب 12 ستون موفقیت
داستان کتاب 12 ستون موفقیت درباره مایک است. فروشندهای که به عقیده خودش، زندگی چندان موفقی ندارد. به گفته خودش او و همسرش رویاهای رنگارنگی در سر داشتهاند؛ اما حالا زندگی آنها بیش از اینکه مسیری برای رسیدن به رویاهایشان باشد، مجموعه کارهایی شده که هر روز از سر عادت انجام میدهند.
مایک روزی برای یک جلسه فروش راهی شده و برخلاف روزهای قبل از مسیر جدیدی میرود. مسیری که قبلا هرگز از آن عبور نکرده است؛ این مسیر طولانی و پر از پیچوخم است که راه میانبر بین دو راه اصلی بهحساب میآید.
در طول مسیر خانههای بسیار کمی وجود دارد و میتوان گفت مسیر انتخابی مایکل جادهای بیآب و علف است. مایکل حین رانندگی متوجه مشکلی میشود. خودروی او خراب شده است و بدتر اینکه، مایکل از مشکلات فنی ماشین چیزی سر در نمیآورد.
شروع اصلی داستان در کتاب 12 ستون موفقیت
مایکل ماشین را در توقفگاه کنار جاده نگه میدارد. تلفن همراهش را برداشته و به امید دریافت کمک، سعی میکند تماسهایی بگیرد؛ اما متاسفانه در آن منطقه آنتندهی هم چندان مناسب نیست. بله ظاهرا شانش اصلا با مایکل همراه نیست!
البته اگر از نگاهی دیگر ماجرا را ببینیم، مایکل خیلی هم خوششانس است که ماشینش درست کمی عقبتر از 12 ستون موفقیت خراب میشود. مایکل که میبیند چارهای ندارد، به راه افتاده و بعد از عبور از پیچ جاده با چیزی روبهرو میشود که سرآغازی است بر موفقیت و تغییر زندگی مایکل…
در ادامه کتاب داستان مسیر دیگری پیدا میکند و مایکل بهتدریج با گامهای مختلفی برای دستیابی به موفقیت مواجه میشود. برای جلوگیری از اسپویل کتاب، ادامه داستان را عنوان نکردهایم؛ اما شما میتوانید ادامه آن را مطالعه کرده و با عوامل بسیار مهم و حیاتی برای موفقیت در زندگی آشنا شوید.
سخن پایانی
بهراستی دوازده ستون موفقیت حقایقی هستند که اگر با علاقه آنها را دنبال کنید شما را به یک زندگی بهتر هدایت خواهند کرد. این نکته را نیز فراموش نکنید؛ همانطور که بر هر درسی از کتاب تامل میکنید، از خودتان بپرسید چطور میشود این حقایق را در زندگی بهکار ببندید، سپس روشها را بهعمل در بیاورید تا اثر شگفتانگیز آنها در حرفه و زندگی شما پدیدار شود.
پیشنهاد من این است اگر میتوانید نسخه صوتی کتاب را تهیه کرده و گوش دهید. گوش دادن به نسخه صوتی کتاب دوازده ستون موفقیت تجربه فوقالعادهای در اختیار شما قرار خواهد داد. درصورتیکه این کتاب را مطالعه کردهاید، نظر خودتان درباره آن را با ما و کاربران کاغذ رنگی درمیان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد حساب کاربری خود شوید
ورود یا ثبت نام