مجید ترکابادی شاعر خوشذوق اواخر دهه شصت و از شاگردان فاضل نظری است. شعرهای ترکابادی حرف دل اوست که ناخودآگاه بهدل مینشیند. مجید دانش آموخته کارشناسی ارشد رشته مدیریت تکنولوژی دانشگاه تهران و حرفه اصلیاش دیجیتال مارکتینگ است. آنطورکه از احوالات این شاعر جوان پیداست، او علاوهبر شاعری، گاهی عکس میگیرد، گاهی مینویسد و گاهی هم نوازندگی میکند.
مجید ترکابادی اغلب آثارش، از شعرها گرفته تا عکسهایش را در وبسایت شخصی خود به نشانی http://majidtorkabadi.com منتشر کرده است. در کلام او ادعایی نیست و بیادعا با مخاطبانش در اینستاگرام صحبت میکند. او احوالات زندگی روزمره خود، نوشتهها و سهتار نوازیهایش را با دیگران بهاشتراک میگذارد. البته صفحه اینستاگرام مجید، جایی برای شعرهای بقیه شاعران هم دارد. قالبا شعرهای صفحه اینستاگرام مجید ترکابادی بهصورت عکس نوشتههایی زیبا هستند که به حالوهوای شعر بسیار نزدیک و شعرها را خواندنیتر میکنند. مجید را میتوانید در اینستاگرام با آیدی [email protected] دنبال کرده و از لحظات شاعرانه و عاشقانه او لذت ببرید.
میان نوشتههای مجید ترکابادی یک کتاب شعر هم بهچاپ رسیده که از تو چه پنهان نام دارد. شعر دلگیر که در ادامه این مطلب از کاغذرنگی آن را برای شما آماده کردهایم، یکی از غزلهای کتاب از تو چه پنهان مجید ترکابادی است. این شعر با حالوهوایی عاشقانه، اندوهی نرم و حسی لطیف دارد. گروه رهی بند این شعر را با نام دلم گرفت خوانده که در ادامه این مطلب آماده شنیدن است.
هم در هوای ابری آبان دلم گرفت،
هم در سکوت سرد زمستان دلم گرفت،
هرجا که عاشقی به مراد دلش رسید،
هر جا گرفت نمنم باران دلم گرفت،
با خنده گفتمش: بهسلامت…سفر بخیر…
وقتی که رفت، از تو چه پنهان…دلم گرفت،
بیرون زدم ز خانه که حالم عوض شود،
از بس شلوغ بود خیابان دلم گرفت،
امروز جمعه نیست، ولی با نبودنش،
مانند عصر جمعه تهران دلم گرفت،
مجید ترکابادی
آهنگ دلم گرفت از رهی بند

بهنام یه مردادماهی پر از عشق و احساسه که سال 75 به دنیا اومده و تقریبا سه، چهار سالی میشه کار تولید محتوا انجام میده. اون یه پسر عجول، آیندهنگر و البته رویاپردازه که از کوچیکی علاقه خاصی به کامپیوتر داشته. اگه بخواییم ازعلایق و آرزوهای بهنام بگیم؛ باید بگیم که اون علایق و آرزوهای زیادی داره، تقریبا هر چی که فکرش رو بکنید! اما بین آرزوهاش پرواز رو بیش از همه دوست داره. این جوون ما همه آدمای روی زمین رو دوست داره و امید داره یه روزی بتونه زمین رو جای بهتری برای زندگی کنه. بهعنوان آخرین حرف هم باید بگیم که؛ بهنام با عشق و احساسش برای شما مخاطبای کاغذرنگی مینویسه و امیدواره که بتونه با نوشتههاش زندگی شما رو رنگیتر کنه.