شعر از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران…
شعر تو بمان و دگران غزل شماره 103 استاد شهریار است که در مجموعه غزلیات این استاد به چاپ رسیده است. این شعر نیز مثل تمام اشعار استاد جنبههای عاشقانه و دوست داشتن دارد که با کمی تامل در شعر میتوانید آنها را درک کنید. لازمبه ذکر است که محسن چاوشی نیز همین شعر را در آهنگ ستمگر خوانده که در آخر مطلب آماده شنیدن است. در ادامه این مطلب از کاغذ رنگی شعر از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران را آوردهایم. در صورت علاقه به این سبک شعر میتوانید شعر بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم را هم بخوانید.
شعر تو بمان و دگران
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران
رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند
هر چه آفاق بجویند کران تا به کران
میروم تا که به صاحبنظری باز رسم
محرم ما نبود دیده کوتهنظران
دل چون آینه اهل صفا میشکنند
که ز خود بیخبرند این ز خدا بیخبران
دل من دار که در زلف شکن در شکنت
یادگاریست ز سر حلقه شوریدهسران
گل این باغ به جز حسرت و داغم نفزود
لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران
ره بیدادگران بخت من آموخت ترا
ورنه دانم تو کجا و ره بیداد گران
سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن
کاین بود عاقبت کار جهان گذران
شهریارا غم آوارگی و دربهدری
شورها در دلم انگیخته چون نوسفران
محمد حسین بهجت تبریزی (شهریار)
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد حساب کاربری خود شوید
ورود یا ثبت نام